بنام خدا
حسين بن موسى الكاظم (ع)
مقدمه
در گوشه گوشه اين سرزمين، بناها و بارگاه هايى ديده مى شود كه مردم گرداگرد آن به توسل و تقرّب، آن را گرامى مى دارند. اين بناهاى تاريخى كه هر از چندى بازسازى مى شوند و به فراخور زائران و بازديدكنندگان، توسعه مى يابند، يا امام زاده اى را در ميان خود دارند، يا دانشمندى و يا صاحبدلى را كه مردم با ديده احترام به او مى نگرند و او را بزرگ مى شمارند و به اميد برآوردن حاجتى ، يا رسيدن به مقصودى دست نياز به آستان وى دراز مى كنند.
بيشتر اين مزارات امّا، از آنِ فرزندان امامان بزرگوار شيعه است و از همين رو، توسّل به ايشان، همچون نياز آوردن به پيشگاه امامان، در ميان مردم آن ديار رايج گشته است.
اين مزارات در همه جاى سرزمين هاى اسلامى ، از هند و افغانستان گرفته تا غربى ترين كشورهاى آفريقا گسترده و پراكنده است.
بر پايه پژوهشهايى كه صورت پذيرفته، با هجرت امام على بن موسى الرضا عليه السلام، از مدينه به مرو، و پذيرفتن مقام ولايتعهدى در عهد مأمون، بسيارى از برادران آن حضرت، با انگيزه هاى مختلف به جاى جاى سرزمين ايران روى آوردند و هر يک در منطقه اى دور يا نزديک به مركز حكومت، به شهادت رسيده يا درگذشتند.
يكى از اين امام زادگانى كه در خطه شرقى ايران، اكنون داراى مزار و بارگاهى برجسته و والا است، حسين بن موسى الكاظم، برادر امام هشتم(ع) است.
حسين بن موسى الكاظم، برادر امام رضا (ع)
حسين بن موسى الكاظم عليهما السلام از جمله امام زادگانى است كه مورخّان او را از فرزندانِ بلافصل امام كاظم (ع) دانسته اند و به گفته ايشان، از مقام بلندى برخوردار بوده است.
از امام جواد (ع) سئوال شد، كدام يك از عموهايتان نسبت به شما بهتررفتار كردند؟ فرمود: حسين. حضرت امام رضا (ع) فرمود: به خدا سوگند، فرزندم جواد درست گفته است؛ زيرا حسين نسبت به او خوش رفتارترين افراد بود.
ازحالات و زندگى نامه امام زاده حسين در كتابهاى انساب و تراجم موجود ذكر چندانى نشده و اطلاعاتى كافى در دست نيست، اما بر پايه تحليلى كه از رونوشت نامه منسوب به امام ابوالحسن الرضا (ع) به عمل آمده، تاريخ ولادتِ اين امام زاده ، اواخر قرن دوم يعنى حدود سال 178 هـ. ق بوده است. نامه يادشده، متنى است كه حضرت امام رضا (ع) آن را در شأن برادرش حسين بن موسى به والى طبس نوشته اند، و تاريخ نگارش آن و محاسبه سنِِّ حسين در هنگام مفقود شدن كه در متن به آن اشاره شده و مدّت زمانى كه متوارى بوده و مخفيانه به سر برده است، تاريخ ولادتِ او را روشن مى سازد. ظاهراً حسين از آخرين فرزندان موسى بن جعفر(ع) و دوران كودكى و نوجوانى وى مصادف با ايام حكومتِ ننگين هارون الرشيد و تاخت و تازهاى او بوده است.
در آن زمان ( اواخر قرن دوم هجرى ) كه فرزندان على (ع) و شيعيان، سخت تحت تعقيبِ عمّالِ عباسى بودند، حسين بن موسى ، با آن كه نوجوانى بيش نبود، از ظلم و ستم خلفا امان نداشت، و همراهِ ديگر فرزندانِ موسى بن جعفر (ع) مدّتها متوارى بود و پنهان مى زيست.
حضرت امام رضا (ع) ، همين كه اطلاع يافتند حسين به جانب خراسان ( طبس ) آمده براى آگاه كردنِِ عامر بن زروامهر ( والى طبس ) كه مورد اعتمادِ آن حضرت بود نامه اى به وى نوشتند، تا او را از ورودِ آن امام زاده آگاه سازند كه مراقب باشد تا گزندى به وى نرسد.
متن نامه منسوب به امام رضا(ع)
براى آشنايى شما با متن نامه منسوب به امام، اينك ترجمه آن را به نظر شما مى رسانيم:
از على بن موسى بن جعفر الرضا به عامربن زروامهر مرزبان طبسين :
سلام بر تو.
همانا ستايش مى كنم خداى را، آن كه غير از او خدايى نيست.
پروردگارا!
از تو مى خواهم كه بر محمد صلى الله عليه و آله و سلم ، بنده و پيامبرت درود فرستى .
ستايش، خداى يكتايى را سزاست كه از همه جهانيان بى نياز و همه به او نيازمندند.
خداى توانايى كه از همه برتر است و بر آن چه كه بخواهد تواناست.
خدايى كه هر كه از او يارى بخواهد او را يارى مى دهد و هر كه به او پناه بَرَد او را پناه دهد.
حاكمِ همه حاكمان و پرورش دهنده همه پرورش دهندگان.
هيچ موجودى بر وجود مقدّسش پيشى نگرفته و هيچ چيز جايگزين او نمى باشد.
قلم بر حمد و ثنايش در گردش است.
... پس در پنهان و آشكار از نافرمانى او بپرهيزيد.
اما بعد...
درميان كارها، براى ما پيشآمدى روى داده و من در آن ناحيه بر هيچ كس جز تو اعتماد ندارم و آن اين است كه فرزندى از فرزندانِ قريش از عترت پيامبر ( درود خدا بر او و خاندانش ) مفقود شده و اين موضوع حزن و اندوه مرا سبب گشته است.
اين فرزند، حسين نام دارد، او نزديك به بلوغ و در سن كودكانِ دوازده ساله است. رنگِ چهره اش گندم گون است و در سفيده چشم راستش نقطه قرمزى است، گونه هايش برجسته است و موهايش صاف، از زمانى كه مفقود شده، نُه سال مى گذرد.
اطّلاع يافتم كه او قصد آن ناحيه را كه دروازه خراسان است، داشته و در آنجا ساكن است.
از تو مى خواهم كه ازدوستانت كمك بخواهى و اقدام به يافتن اين گمشده كنى و چنانچه او را يافتى ، پس از آ ن كه صفات و نشانه هايش برايت مسلّم شد، مرا آگاه سازى .
از تو مى خواهم كه نسبت به او نيكى و مدارا و ملاطفت نمايى تا خداوندى كه برهمه ولايت دارد، او را به خانواده بزرگوارش كه نگران هستند برگرداند و از راه بزرگوارى ، كارهاى كوچك و بزرگى را كه در آن ناحيه برايت پيش مى آيد براى من بنويس كه اِنْ شاء الله تعالى مرا در انجام آن موفّق خواهى يافت و فرمان خداى عزّوجل را از ياد مبر كه در سوره مباركه نساء مى فرمايد:
اِنَّ اللّهَ يأْمُرُكُمْ اَنْ تُؤَدُّوا الاَماناتِ اِلى اَهْلِها وَ اِذا حَكَمْتُمْ بينَ الناسِ اَنْ تَحْكُمُوا بالْعَدْلِ اِنَّ اللّهَ نِعِمّا يَعِظُكُمْ بِهِ اِنَّ اللهَ كانَ سَميعاً بصيراً .
و پس از آن فرمود: ... وَ اُولِى الاَمْرِ مِنْكُمْ فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فى شى ءٍ فَرُدُّوهُ اِلَى اللهِ وَ الرَّسولِ .
و سلام و رحمت و بركات خدا بر تو و همه دوستانِ مسلمانت باد، آنان كه فرمان هاى الهى را مى شنوند و فرمانبردار خدا و رسولش صلى الله عليه و آله و سلم هستند.
سخنى درباره اين نامه
در موردِ اصل نامه منسوب به حضرت، مرحوم محمدرضا اظهرى كه از نويسندگان اهلِ طبس بوده در مقاله خود چنين مى نويسد:
مطّلعين محلّى مدّعى اند كه اصل نامه نزدِ مرحوم ميرزا غلامحسين متولّى كه علاوه بر توليتِ امام زاده از مردانِ فاضلِ طبس بوده و كتابخانه معتبرى نيز داشته است، مضبوط بوده كه همواره آن را در صندوقى مقفّل نزد خود حفظ مى كرده است، پس از مرگش، يكى از دوستانش كه به قصد شركت در مراسم عزادارى متولّى به طبس رفته، آن را از ورثه گرفته است تا به كتابخانه آستان قدس رضوى تسليم كند، ولى نه خصوصياتِ آن در دست است و نه از نامه مزبور در كتابخانه آستانه اثرى به دست آمده است. ولى سوادِ مكتوب در نزد بسيارى از علاقه مندان موجود است.
نگارنده سوادِ آن را در ديوانِ خطّى ِ ميرزا على ِ منشى باشى متخلّص به رشيدى مطالعه كرده است و او توضيح داده است كه اصلِ آن را در خدمتِ ميرزا غلامحسين متولّى زيارت كردم، پس از تقبيل، سوادِ آن را ضبط كردم.
سپس منشى باشى تمام نامه را در قصيده مفصّلى با 74 بيت به مطلعِ :
به فارسى برگردانده است و اين ديوان هم اكنون در دهشك در تصرّفِ آقاى رشيدى نوه مرحوم منشى باشى است.
نسب شناسِ معروف ابو عبدالله بن طباطبا گويد:
گروهى هستند در طبس كه مى گويند ما از موسويان هستيم. آنها از اولاد مفقود هستند و لقبِ ( مفقود ) مربوط به گروهى از طالبيّين است كه شناخته نشدند و اولادشان به فرزندِ فلان مفقود معروف شدند كه در اينجا مقصود حسين بن امام موسى بن جعفر (ع) است.
از شواهدى كه صحّتِ لفظ مفقود را نسبت به امام زاده حسين بن موسى (ع) تأييد مى كند، همين نامه منسوب به حضرت امام رضا (ع) خطاب به حاكمِ طبس است در مورد برادرشان كه به آن ديار آمده و در دو جاى اين نامه حضرت كلمه ( مفقود ) را مرقوم فرموده اند.
دفتر مرحوم آيةالله العظمى نجفى مرعشى ( قدس سرّه ) درباره حسين بن موسى (ع) امام زاده طبس را در چند سطر مرقوم داشته است كه خود نيز مؤيّدى ديگر است. ايشان نوشته اند :
آنچه از كتب انساب فراوان و مشجّرات برمى آيد، آن است كه اين امام زاده، فرزند بلافصلِ موسى بن جعفر است و هيچ گونه ترديدى در اين زمينه ميان علماى علمِ نسب نبوده، جمعى از نسّابان، معتقد شده اند كه نسل دارد و از ديرزمان در خود شهرستان طبس زندگى مى كردند.
جمعى از خاندانِ اهل بيت و فرزندانِ حضرت موسى بن جعفر (ع) كه مخفيانه فرار كردند، به شيراز و ورامين و كاشمر و طبس پناه آوردند و در آن شهرستانها به وسيله عمّال نابكار مأمون به شهادت رسيدند و حسين بن موسى الكاظم (ع) به طبس پناه آورد و در آن شهرستان از دنيا رحلت نمود.
در اين نظريه راجع به مقبره موجود در طبس آمده است:
اكثر ارباب تراجم و نسب و همچنين مرحوم آيت الله نجفى رحمة الله عليه معتقدند كه همان امام زاده واجب التعظيم، حسين بن موسى الكاظم (ع) و برادرِ حضرت على بن موسى الرضا(ع) مى باشد و از ديرزمان مورد توجه اهالى محترم و قاطبه ملّتِ ايران بوده است و محلِ برآوردنِ حاجات و نذورات و كرامات بوده و اينها همه دليل بر صحّت و درستى اين امام زاده مى باشد.
حسين بن موسى و روايتِ از امامان
در كتابهاى اصول كافى و من لا يحضره الفقيه و تهذيب الاحكام و بحارالانوار، احاديثى درباره استحمام و بهداشت بدن از اين امام زاده نقل شده است.
حسين بن موسى همجنين در روايت ديگرى چنين مى گويد:
يك روز كه هوا كاملاً صاف بود و در آسمان ابرى ديده نمى شد، با ابى الحسن الرضا(ع) به سوى بعضى املاكِ آن حضرت خارج شديم. هنگامى كه به بيابان رسيديم به من فرمود: آيا با خود لباسى برداشته ايد كه شما را از باران حفظ كند؟ گفتم: خير، چه نيازى به بارانى داريم، در هوا ابرى به چشم نمى آيد و خبرى از آمدن باران نيست. فرمود: اما من با خود آورده ام و شما را به زودى باران خواهد گرفت. حسين گويد: جز اندكى نرفته بوديم كه ابرى در آسمان پديد آمد و بر ما باريدن گرفت و همه به فكر خود بوديم و احدى از ما باقى نماند، مگر آن كه خيس شده بود.
مزار امام زاده حسين از آغاز تا كنون
براساس شواهد، سياستِ تند و خصمانه امويان و بعد از آن عبّاسيان به گونه اى بود كه قلع و قمع و نابودى اهلِ بيتِ پيامبر( صلى الله عليه و اله وسلم ) و برانداختنِ نام و نشان و آثارشان را سرلوحه كارهاى ِ خود قرار داده بودند. آنان پس از دفن حسين بن موسى الكاظم در طبس، ساليانى دراز، از عمران و آبادى ِ بناى مقبره، جلوگيرى كردند، ولى ارادتمندان آن حضرت مخفيانه به زيارتش مى رفتند.
از كيفيت بناى ِ بقعه پیش از سده پنجم مدركى به دست نيامده است. نظر به برخى از اسناد، بناى اوليه آن مزار محترم در سده پنجم هجرى بوده است.
در آن زمان آرامگاهى با شكوه، داراى اماكن و بيوتاتِ متعدّد به فراخورِ شأنِ فرزند موسى بن جعفر(ع) ساخته شده بود.
دائرة المعارف تشيّع، كيفيّتِ بقعه قديم و كسترش بناهاى اطراف آرامگاه امام زاهده در قرن پنجم را به هنگامِ نقلِ بناهاى تاريخى و اماكن باستانى ايران چنين آورده است:
امام زاده حسين بن موسى الكاظم (ع) واقع در سه كيلومترى شمال غربى طبس ( گلشن ) شاملِ صحن، ايوان و حرم است. در قسمت شرقى امام زاده، صحن كوچكى است كه به بست مشهور مى باشد، اندازه هاى آن عبارت است از 15 در 21 متر. در غرب اين بست راهرويى است كه با عبور از آن به صحنِ اصلى ِ امام زاده مى رسيم كه ابعاد آن 21 در 41 متر است. در غربِ اين صحن ايوانى قرار دارد كه به ايوان عليشير مشهور مى باشد، مى گويند در گذشته اين ايوان داراى نقّاشى ها و گچ برى هاى ِ جالبى بوده و ارتفاعى بيشتر از امروز داشته است. باعبور از ايوان، راهروى طولانى وجود دارد كه دو طرفِ آن آرامگاه هايى واقع شده، با سنگِ قبرهايى كه داراى تاريخ هاى ِ كهن هستند. از جمله آنها سنگِ قبرِ بزرگ و تاريخى ِ خواجه شمس الدين حسين شاه نامى با تاريخ 800 هجرى است.
در برابر مقبره مزبور، ساختمان ديگرى معروف به چهل چراغ و مقبره عمادالملك و ميرزا ابولقاسم خان و سردار مكرّم است كه همگى حكمرانان طبس بوده اند.
در سمتِ جنوبِ بناى ِ چهل چراغ، درِ ورودى ِ حرم قرار دارد، قبل از ورود به حرم رواقى با اندازه هاى ِ 30/10 در 40/12 متر قرار دارد كه با گنبدى به ارتفاع 15 متر پوشيده شده است. از آنجا به محوطه مستطيل شكلى وارد مى شويم كه ابعاد آن 90/10 در 70/4 متر بوده به دارالحفّاظ معروف مى باشد.
بر ديوار دارالحفّاظ، عبارتِ ( صَلِّ يا رَبِّ عَلَى شمسِ الضُّحى ) نوشته شده، و در بالاى اين عبارت، گچ برى هاى ظريف و قابل ملاحظه اى به چشم مى خورد.
سپس از اين محل وارد حرم مى شويم، حرم چهار گوشه اى است كه طول هر ضلعِ آن هشت متر است و بر فرازِ آن گنبدى به ارتفاعِ دوازده متر بر پا شده است.
ديوارهاى حرم تا زير گنبد، داراى نقّاشى هايى به رنگِ آبى است كه مناظر گوناگون از شكارگاه و غيره را نشان مى دهد. در قسمتِ ديگر كه بيشتر از رنگِ قرمز استفاده شده است، گل هاى گوناگون نقش اندازى شده اند. درچهار طرف بالاى ديواره حرم كتيبه اى با خطِ نسخ نگارش يافته است. كتيبه داخل حرم داراى يكى از قديمى ترين تاريخ هاى ِ مربوط به اين آرامگاه، يعنى سال 449 هـ. ق است.
اين كتيبه پيشينه ساختمان بنا را به قرن پنجم عقب مى برد، صندوق چوبى روى مرقد داراى تاريخِ سال 980 ق است. بر گردِ صندوقِ مزبور، سوره هَلْ اتى ( دهر ) كنده كارى شده است.
از ايوانِ سمتِ جنوبِ امام زاده به صحن ديگرى راه مى يابيم كه ابعاد آن 24 در 23 متر است و اطرافش مقبره هاى خصوصى بنا شده است. اين صحن را صحن نو مى نامند. اين بناى قرن پنجم با توجه به اعتقاداتِ مردمِ محل در طول زمان مورد مرمّت و دستكارى قرار گرفته، تا جايى كه براى شناسايى دقيقِ هسته اصلى آن بايد بررسى هاى دقيق ترى بر روى آن صورت پذيرد، اين امام زاده از اولادِ امام موسى الكاظم (ع) دانسته شده است.
اين بنا به شماره 337 در فهرست آثار تاريخى ِ ايران به ثبت رسيده است.
همان گونه كه پيش از اين بيان شد به نقل از دائرةالمعارف بناهاى تاريخى ايران، در قرن پنجم، در عهد سلجوقيان وزيرِ شيعى مذهب آن دوره بنامِ مجدالملك اسعد بن موسى البراوستانى قمى اقدام به آبادانى مراقد امامان و امام زادگان نموده است. در تأييد اين سخن، دائرة المعارف مصاحب مى نويسد:
جايى ديگر هم بناى اوليه امام زاده را با استناد به لوح سنگى به دست آمده در سال 444 قمرى نوشته اند كه هم زمان با سلطنتِ طغرل بيكِ سلجوقى بوده است.
آنها معتقدند كه در آن زمان سلجوقيان بنا بر مصالح سياسى خود، مدت زمانى از شيعيان دلجويى كرده و از قدرتشان عليه بنى عبّاس بهره بردارى سياسى و عقيدتى مى كردند و به آنها اجازه مى دادند كه بناهاى مذهبى خود را احداث و مرمّت كنند. از جلمه اين بناها آستانه مقدسه حسين بن موسى الكاظم در طبس است.
پس از آن در دوره ايلخانان مغول، به ويژه در عهد غازان الجايتو و دوره جانشينان تيمور، مرقدهاى امام زادگان، تجديد بنا و تعمير يا تزيين شده اند. بقعه حسين بن موسى الكاظم (ع) نيز در اين زمان مورد مرمّت و بازسازى قرارگرفت و ساختمان هايى به آن افزوده شد، صحن ها و رواق هاى در كنار بقعه با خشت و گل بنا شد و گنبد اصلى نيز مرمّت و تزيين گرديد و موقوفاتى نيز براى تأمينِ مخارج و هزينه هاى آن معيّن شده كه وقفنامه هاى مربوط موجود است.
عمليّات مرمّت، بازسازى ، توسعه و احداث بناهاى جديد از جمله آب انبار، زير نظر امير حسن خان شيبانى انجام گرفت.
پس از صفويّه بر اساس مداركى كه ذيلاً بدان اشاره خواهد شد بناى حسين بن موسى در قرن سيزدهم مورد مرمّت و بازسازى قرار گرفت.
كتيبه زيرهم كه تا قبل از ويرانى زلزله سال 1357 شمسى در گنبدِ بنا مكتوب بوده، سال 494 ق يعنى اواخر قرن پنجم هجرى را نشان مى دهد. امير حسن خان شيبانى نيز در سال 1205 قمرى آن را تعمير و بازنويسى كرده كه خود مؤيّد باستانى بودنِ بقعه است.
آنچه مسلّم است اين كه بناى آرامگاه امام زاده طبس، در زلزله سال 1357 هـ. ش بكلى ويران شده و قبل از آن در طول سالهاى متمادى دستخوشِ حوادثِ بسيارى بوده است. چندين بار در آن تعميرات و تغييراتى به عمل آمده و عاملِ اين تغييرات و دگرگونى ها نوعِ بنا و ساختمانهاى آن زمانِ طبس بوده كه نوعاً از خشت و گل بنا مى شدند و به همين علّت شهر طبس تا كنون چندبار تغيير محل داده است، صاحب طرائق الحقائق مى نويسد:
زمينِ مرقدِ امام زاده طبس ابتدا در مركز شهر بوده است.
در كتيبه اى كه بالاى ديوار و زير گنبدِ قديم بوده، احداث و تعمير بنا و تاريخِ 494 و همچنين 1205 ديده مى شود.
كتيبه مزبور را كه مى خوانيد و گوياى قدمتِ آرامگاهِ امام زاده است، مرحومِ محمدرضا اظهرى در نامه آستان قدس آورده و در پايانِ آن نوشته است:
به نظر مى رسد كه امام زاده قبلاً كتيبه اى داشته كه به تاريخ 494 نوشته شده است و سپس در زمانِ ميرحسن خان تعمير شده و تمام كتيبه آن در همان زمان نوشته شده باشد و عبارتِ: هكذا وَجَدْتُهُ وَقَرَأتُهُ وَكَتَبْتُهُ، مؤيّدِ آن است.
كتيبه بناى قديم امام زاده حسين
الْمُتَصَدّى لاِثارَةِ هذا البناءِ العالي، اَلَّذى تَضَمَّنَ اَعْظَمُ اَوْلياءِ اللهِ تعالى وَ اَصْفِيائِهِ وَ سُلالَةِ الْعِتْرَةِ الاَئمّةِ الطّاهرةِ، خلاصَة السّاداتِ الزّكيّةِ وَالْبَرَرَةِ، الرَّضى الزّكى عَليْهِ سَلامُ اللهِ الْعَلِى الأعلى وَصلَواةٌ مِنْهُ سبحانَهُ وَتعالى راجياً إلى عِنايَةِ اللهِ وَرعايَتِهِ، تَقَرُّباً إلى كَرَمِهِ وَشْكراً على نِعَمِهِ بِاِعْلاء هذِهِ الْقُبَّةِ وَالرَّوضَةِ وَتَوَلَّ بِتَأكيدِ بُنْيانِها وَتأسيسِ أرْكانِها زَينُ الْمِلّةِ وَالدَّولَةِ وَالدّين، الشيخ على وَفَّقَهُ اللهُ على اِعانَةِ الاِنامِلِ و حَشَرَهُ مَعَ جميعِ الاَنْبياءِ وَ الرُّسُلِ وَالصّدّيقينَ وَالاَوصياءِ وَالشُّهداءِ وَالصّالحينَ وَحَسُنَ اولئكَ رفيقاً.
الحمدُ لِلهِ الَّذى هّدانا لِهذا وَما كُنّا لِنَهْتَدِى لَو لا اَنْ هَدانَا اللهُ.
فى جمادى الثانى عام اربعٍ و تسعينَ وَ اَرْبَعَمِائَةٍ مِنَ الْهِجرةِ النَّبَوِيّةِ، هكذا وَجَدْتُهُ وَ قَرَأتُهُ و كَتَبْتُهُ. الرّاجى الى التّوفيقِ ( راجياً التوفيق ) ... وَاسْتَسْعَدَ بِتَعميرِ هذِهِ الْبّقْعَةِ الْمَنيِعَةِ الاْميرِ الاْعظمِ المولَى الاَفخَمِ، تاجُ الخوانين الْعظامِ افتخارُ الاَعرابِ وَالاْعجام ( العرب والعجم ) امير حسن خان ابن السعيد الشهيد اميرعلى مردان خان وفَّقَهُ اللهُ تعالى وَ فَتَحَ لَهُما بابَ النّجاةِ. فى شهرِ ربيع الثانى 1305
بازگويى يک رخداد
در مورد پيدايشِ مزار امام زاده حسين بن موسى الكاظم (ع) در طبس، ميرزا عليخانِ نائينى ملقّب به صفاءالسّلطنة در كتاب گزارش كوير يا تحفة الفقرا كه مربوط به سالهاى 1300ـ1299 هـ.ق است قضيه اى را آورده كه گوياى كرامت و فضيلتِ اين امام زاده است. در اين قضيه كه ذيلاً خواهد آمد، سفارشِ حضرت امام رضا (ع) نسبت به برادرش، خود مؤيّدى است بر صحّتِ انتسابِ امام زاده به موسى بن جعفر(ع) و قرار دادنِ ايشان در زمره فرزندانِ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم.
ميرزا عليخان نائينى واقعه سفرِ خود را به طبس چنين نقل كرده است:
عصر روز جمعه بيست و چهارم جمادى الثانى به زيارتِ شاه زاده حسين بن موسى الكاظم (ع) رفتيم. در تحقيق حالِ اين امام زاده گفته اند:
شيخ على شيبانى عليه الرّحمه كه از معاريفِ علماى متصوّفه بود، به قصدِ زيارتِ كعبه معظّمه از موطنِ خود حركت كرده، چون به طبس رسيد، شب در عالمِ واقعه به شرفِ خدمتِ حضرتِ امام رضا صلوتً الله و سلامه عليه مشرّف گرديد، حضرت به او فرموند:
تنخواهى كه به جهتِ زيارتِ بيت الله الحرام موجود كرده اى ، صرفِ بناى شاهزاده حسين نما، در پيشگاه حضرت خداوندى به جاى حجّ مقبول به درجه قبول موصول خواهد بود. نشان مدفن را هم به او فرمودند.
عرض مى كند: من مردى غريبم و يحتمل نتوانم از عهده انجامِ اين امر برآيم.
حضرت فرمود: به حاكم نيز سفارش كرده ايم كه تو را امداد نمايد.
شيخ از خواب برخاسته، نشانى را كه حضرت به او داده ثبت نمود راهِ سراى حاكم را كه يكى از خوانين ازبك بود در پيش مى گيرد. ازآن طرف، حاكم هم در عالمِ رؤيا مأمورِ امداد شده، انتظار ورود و استمداد او را مى برده است. دراين بين، شيخ رحمةالله عليه وارد شده، تفصيلِ واقعه را بازگو مى كند. حاكم انگشتِ قبول بر ديده نهاده، عمله كار حاضر نموده، آن موضعِ معين را مى شكافند. به همان نشان كه حضرت سلام الله عليه فرموده بودند، جوانى يافتند ميان بالا، گندمگون، خالى در گوشه ابروى راست داشته است، شيخ بلافاصله به سجده افتاده، شكر الهى بجا آورده، تنخواه را به صرفِ تعميرِ بقعه مى رساند و بعضى از اراضى را هم كه در آنجا منزل داشته خريدارى نموده، وقفِ اين بقعه مى نمايد و پس از آن ديگران متدرّجاً گنبدى بزرگ در جلو بقعه عمارت نموده و حياطى عالى با تالار و طاقها با وسعت و شكوهِ شايسته به اتمام رسانده اند و مرحوم سيد عبدالحقِّ گورسرخى مزرعه ملوند را وقفِ اين جناب نموده، مردم هم موقوفاتِ چند افزوده اند.
در اين ازمنه متأخرّه مرحوم امير حسين خان حاكم طبس تعميراتِ لايقه از اينجا بوجود آورده كه آثارِ آن هنوز برقرار است.
پس از مطالعه و بررسى تاريخچه و موقعيّت شهرستان طبس در رابطه با بناى تاريخى آرامگاه امام زاده حسين بن موسى (ع)، معلوم مى شود اين شهرستان كه از بلاد و سرزمين هاى باستانى خراسان است، از قديم در فرهنگِ ساختمان سازى آن، خشت و گل مطرح بوده و بناهاى طبس عمدتاً به وسيله خشت و گل ساخته مى شده، لذا بناهاى تاريخى آن كه اغلب گلى بودند، به علتِ وجود حوادثِ طبيعى ، مانند زلزله هاى مكرّر و حملاتى كه به اين شهر شده؛ مانند حمله ازبك ها به سال 1006 هجرى در عهد شاه عباسِ اول از بين رفته و به همين دليل اين طور كه از آثارِ بجاى مانده و خرابه ها معلوم مى شود، شهر طبس تاكنون در سه نقطه بازسازى شده و سه بار جاى خود را عوض كرده است.
بارِ اول، اين شهر در كنار مقبره امام زاده حسين بن موسى بنا گرديده و آثارِ آن هنوز باقى است.
بارِ دوم هم، در محلِ همين شهر فعلى بوده و دو دروازه داشته كه يكى در سمتِ مشرق و ديگرى در سمتِ مغربِ شهر باز مى شده و دورِ شهر هم برج و بارويى بوده كه خرابه هاى آن هم اكنون جزء شهرِ جديد درآمده است.
بار سوم محلّى است كه اخيراً شهر با سبك و اسلوب شهرسازى ساخته شده و داراى خيابانها و ميادينى است و روزبه روز در حال توسعه و ترقّى است.
ويرانى مزار در زلزله سال 1357 و نوسازى آن
با توجه به سوابق ياد شده، مقبره امام زاده حسين بن موسى الكاظم (ع) در طبس از قديم موردِ توجّه و استقبالِ مردم بوده و به سعى و كوششِ ارادتمندانِ به امامتِ و ولايت توسعه يافته و تأسيساتِ جانبى به فضاى سبز در آنجا ايجاد شده بود، اما متأسفانه در زلزله ويرانگرِ طبس به سال 1357 شمسى اين بنا بكلّى ويران شد.
در اين تخريب، قسمتِ اعظمِ منابعِ درآمد آستانه امام زاده نيز از بين رفته بود و بازسازى بقعه و اماكن جوارِ آن نياز به هزينه اى سنگين داشت، پس از آن آستان قدس رضوى ، با مساعدتِ كامل، اقدام به بازسازى آن بقعه مباركه و رواقهاى اطراف نمود و به سبكى بسيار عالى ، بنايى كاملاً مطلوب و درخور شأنِ اين امام زاده لازم التعظيم و در جهتِ رفاه حال زائران با به كارگيرى طرحى جامع، احداث كرد.
بر اساسِ اين طرح، توسعه و ايجاد اماكنِ فرهنگى مذهبى و اقامتى در نظر گرفته شده، گرداگرد بقعه، ايوان ها و حجره ها و تأسيساتِ زيادى براى رفاهِ زائران و ديگر هدفهاى مذهبى و فرهنگى ايجاد گرديده و مساحتِ زيادى به فضاى سبز در اطرافِ بقعه اختصاص داده شده است.
ويژگيهاى بناى كنونى مزار امام زاده
در اين بناى جديد نيز مانند همه بناهاى آرامگاهى ، مرقد امام زاده، هسته اصلى است كه مركّب از اتاقى مربّع با پوششى گنبدى شكل است. مراقد امام زاده در وسط اين اتاق، زير گنبد قرار گرفته و بر روى آن ضريحى نصب شده است. در دروه ضريح، سنگ قبرى از سنگ مرمر اعلا و بسيار ممتاز به ابعاد 267 در 116 سانتيمتر و حدود يك متر ارتفاع ديده مى شود.
در پيرامون اين ضريح، رواقهايى چند قرار دارد كه ايوانهايى با سردرهاى بلند آنها را از صحن مزار جدا مى سازد.
گنبد مزار نيز بسيار زيبا و آراسته به كاشى معرّق است. چهار گلدسته كوچك به عنوان برج ساعت، هر كدام به ارتفاع شش متر در چهار گوشه پشت بام حرم، زيبايى خاصى به مجموعه حرم داده است.
هشت رواق مربّع شكل، به ابعاد 9 در 9 نيز در گردادگرد حرم قرار دارد و چهار رواق به صورت هشتى به مساحت 78 متر مربّع، در فاصله ميان رواق ها ساخته شده است.
در كنار در ورودى حرم، اشعارى به خط زيباى حبيب الله فضائلى نوشته شده كه چنين آغاز مى شود:
صحن گسترده و باشكوه مزار نيز با غرفه ها و سردرهاى بزرگ پيرامون، 44322 متر مربّع مساحت دارد. اين صحن داراى شش سردر ورودى است كه كاملاً قرينه سازى شده اند.
در بالاى هر ضلع صحن، چهار گلدسته بلند و زيبا برافراشته شده است.
يكى از سنگ هاى تاريخى به دست آمده از حوزه بناى باستانى امام زاده، سنگ قبر نسبتاً بزرگى است كه بر مزار خواجه شمس الدين حسين شاه بوده است و حدود دو متر طول و سى سانتيمتر عرض و بيش از پانزده سانتيمترقطر دارد. بر سطح اين سنگ، نوشته ها و شعرهايى به صورت كنده كارى مشهود است و تاريخ 800 هجرى قمرى بر آن حک شده است. اين سنگ تاريخى اكنون در صحن مطهر، نزديك در ورودى به حرم، در قابى شيشه اى مورد بازديد زائران قرار دارد.
سروده اى در ستايش حسين بن موسى الكاظم(ع)
نوشته: بزرگ عالم زاده
نظرات شما عزیزان: